خلاصه کتاب:
من قرضام رو با دکمه هام پرداخت میکنم. اماهمچنین من اونارو بخشیدم. هرچقدر توی دام عشق کرو میوفتم بیشتر ازش میخوام کارهایی رو که میخوام انجام بده، شام ها… قرارها… شب ها توی ساحل. همه چیز یه قیمتی داره و به سرعت هر دکمه ای براش کارکردم کم میشه.این کار برای همیشه ادامه پیدا میکنه و این دکمه ها کم و زیاد میشن؟ یا اینکه کسی کم میاره و دکمه هاش اول تموم میشه؟
خلاصه کتاب:
نیکولی جوردانو،چهارمین پسر از خانوادهی ایتالیایی مافیایی شیکاگوئه. اون جسور، کلهشق و بیرحمه، طوریکه برادرهای دیگهش سعی در کنترلش دارن. وقتی تامی، بهترین دوست نیک ترور میشه، خشونتهای نیک هم اوج میگیره. واسه همین، خانواده بهش پیشنهاد میکنن تا اداره کلابشون رو بعهده بگیره، بلکه اینجوری حواسش پرت شه. نیک فقط تو دنیای مافیا بیرحم نیست، اون توی رابطه هم خاصه. تااینکه میا برای شغل پیش خدمتی به کلاب ادیسه تاریک میره..
خلاصه کتاب:
ما یه گروهیم، یه باند. ما تشکیل شدیم از ۵ عضو. ما گورکنیم، گورکن اسم ماست. گورکن ها به زور به ۹۰ سانت میرسن، اما باهمین جثه کوچیکشون از خانوادهشون با سرسختی محافظت میکنن، حتی در مقابل حیوونایی که از خودشون بزرگترن. گورکن ها برای خانوادشون هر کاری میکنن. درست مثل ما، ما بی دلیل گورکن نشدیم.
خلاصه کتاب:
تنها چیزی را که برایم مهم بود از دست دادم.” همسرم” و من تنها خودم مقصر هستم. بنابراین زندگی، غرور و هر چیز دیگر را فدای زنی که دوستش دارم می کنم. خواه او مرا دوست داشته باشد یا نه…
خلاصه کتاب:
این کتاب روایتگر ماجرایی پیرامون شکوفه و جاوید است، خواهر و برادرخوانده ای که همیشه با هم سر لجبازی و دعوا داشته اند و کوچ اجباری شکوفه که جاوید را در آن مقصر می داند حس انتقام و نفرت را بیش از پیش در وجود دختر جان بخشیده است. حالا شکوفه بعد از ۵ سال تبعید به خانه برگشته و این در حالی است که جاوید زندگی مشترکش را شروع نکرده به پایان رسانده است. جاوید هیچ نسبت خونی با این خانواده ندارد اما تقریبا همه کاره به حساب می آید و عصای دست پدر خانواده است…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ملایر بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.