دانلود رمان پروژه آخرین جاسوس (دو جلدِ کامل) از فریده صباغی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
کیتی میدِن، نامزد اریک رِین فرماندهی سازمان امنیت جهانی، طی اتفاقی توسط مافیا کشته میشود. اریک که سال هاست با آن ها مبارزه میکند، نقشه جدیدی برای نابودی هاملار میکشد تا این ویروس و غدهی چرکی را هرچه زودتر از صفحه روزگار محو کند و برای این کار، فرزند سوم خانواده گزینه مناسبی ست. مردی که هیچ چیز از او نمیدانند. برادر زادهی اریک، النا برای انجام این ماموریت و نزدیک شدن به فرزند سوم انتخاب میشود اما غافل از این که …
خلاصه رمان پروژه آخرین جاسوس
اکثر آدمها از اینکه نقطه ضعفشان را به رویشان بیاورند خوش حال نمیشوند و این دقیقاً آن حسی بود که به مایکل دست داد خیلی وقت ها میتوانست خودش را کنترل کند اما اسمیت همیشه آن فردی بود که ضامن را می کشید و باعث میشد خشمش فوران کند. -لعنت بهت تو حق نداری بهم بگی چیکار کنم، کجا برم یاچه دارویی کوفت کنم پس لطفاً خفه شو و اون دهن لعنتیت رو ببند! اسمیت ساکت شد. او خوب می دانست چطور خشم مایکل را برانگیخته کند و همینطور میدانست
چطور او را آرام کند پس سکوت کرد و اجازه داد حرف هایش را بزند. -خانواده لعنتیم همه جا جاسوس دارن و تو مدام سعی میکنی منو بفرستی پیش دکتر میخوای فکر کنن من بیمارم؟ میدونی اگر بفهمن یه مشکل کوچیک دارم چه نقشه هایی برام میکشن؟ اسمیت به آرامی گفت:مشکل تو کوچیک نیست مایکل و اونایی هم که داری ازشون حرف میزنی خانوادتن، چرا همش فکر می کنی میخوان بهت آسیب بزنن؟ تو پسر محبوب دنیل چستری! پوزخندی زهرآگین روی لبهای مرد جوان نشست.
-پسر محبوب مسخره ست اونا هیچوقت هیچ ارزشی برام نداشتن همونطور که من ارزشی برای اونا ندارم. -کمیل چی مایکل مکث کرد. خواهرش با تمام افراد آن خانواده متفاوت بود. -اون فرق می کنه. _چه فرقی؟ خواهرتم جزئی از همون خانواده ست. چیزی برای گفتن نداشت حتی حرف های منطقی اسمیت هم در سرش فرو نمی رفت. در این لحظه فقط می دانست که از آنها متنفر است. من نمی دونم چرا هرچند وقت یه بار این حرفای احمقانه رو میزنی در حالیکه خودتم میدونی …