دانلود رمان تو همیشه بودی از رویا قاسمی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
تو همیشه بودی… از همان ازل، تا ابد باش… تو همیشه بودی کنار من، نفس باش… تو همیشه بودی میان خطوط احساسم… تو همیشه بودی مگه میشه قدر نشناسم؟ تو همیشه بودی از همان لحظه که قلبم لرزید تو همیشه بودی نفهمیدم چطور دلم لغزید تو همیشه بودی بدون اینکه بفهمی چطور عشقت شده همه احساسم…
خلاصه رمان تو همیشه بودی
یک،دو،سه نفس عمیق! یک،دو،سه نفس عمیق! یک،دو،سه نفس عمیق! به نفس نفس می افتم و روی یکی از نیمکت های خالی کنار بوته ای سبز رنگ می شینم لبخندی به روی پیرمرد و همسرش که هر روز صبح همین موقع همو می بینیم می زنم و لبخندهای چروکیده شونو هدیه می گیرم در بطری آب رو باز می کنم دهنه ی پلاستیکی شو به لبام می چسبونم و همه ی آب رو یک ضرب سر می کشم. عاشق صدای قلپ قلپ پایین رفتن این مایع حیاتی از حنجره ام هستم با آستین گرم کنی که تنم کردم گوشه ی لبامو پاک می کنم حسابی دوییدم و تن خیس از
عرقم احتیاج به یه آبگرم حسابی داره. کلاه سیوشرتم رو روی موهام مرتب می کنم، هندزفری هامو تو گوشام فرو میکنم از رو نیمکت بلند می شم به سمت دو چرخه ام میرم و بعد اینکه اینکه سوار میشم تصمیم می گیرم تموم مسیر پارک تا خونه رو فقط رکاب بزنم اونم بی وقفه، این نگرانی رو که امکانش هست اون دو تا دیوونه به همراه رییسشون منو ببینن از خودم دور می کنم! رکاب می زنم و آهنگ راک بدون کلامی تو گوشام شروع میکنه به جیغ زدن از کنار پیرمرد و پیرزن مسن رد میشم و زنگ دوچرخمو به نشونه ی خداحافظی براشون به صدا
در میارم. نسیم آروم و خنک و تازه از راه رسیدهی پاییزی به گونه هام برخورد میکنه و صورت گر گرفته از تحرکات دوساعتمو نوازش می کنه. خیلی هم به موقع بود و نسیم جون پاییزیم رو لازم بودم سرعت رکاب زدن و همراه با اوج گرفتن آهنگ بیشتر میکنم و به سرعت از میون ماشینایی که پشت چراغ قرمز توقف کردند عبور میکنم از اون دیوونه ها هیچی بعید نیست حتی بودن تو یکی از همین ماشینای پشت چراغ قرمز! هر چند الان اول صبح هستش و فقط میشه تو تختشون پیداشون کرد. در حالی که نفس نفس میزنم چند بار پشت سر هم…