دانلود رمان خرابکاری یا پلیس بازی از sara sharafi با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آیلار دختر کوچیک خانواده شکوهی که برخلاف اعتراض خانوادش پلیس میشه با تمام شر و شیطونی هاش میره پلیس میشه و یک ماموریت بهش میخوره که با تمام ماموریت هاش فرق داره توی این ماموریت از برادرشوهر خواهرش (امیرسام) کمک میگیره که جریاناتی براشون پیش میاد.
خلاصه رمان خرابکاری یا پلیس بازی
صدای پاشو شنیدم که رفت نفس راحتی کشیدم بعداز حرفای امیرحسام دیگه دل و دماغ نداشتم اونجا بمونم. یه مرخصی ساعتی رد کردم و رفتم خونه. سر راه از شیرینی فروشی یکم شیرینی مشهدی که مورد علاقه آیناز بود خریدم رفتم خونه هرچی گشتم کلیدمو پیدا نکردم مجبوری زنگ خونه زدم یکم طول کشید تا اینکه در باز شد رفتم تو خونه شیرینی گذاشتم روی اپن خونه رفتم بالا لباسمو عوض کردم می دونستم مامانم خونه نیست اخه پرستاره بخاطر همین می دونستم الان سرکار باید باشه.
بعد از عوض کردن لباسم پاورچین پاورچین رفتم سمت اتاق آیناز نمی دونم چرا توی اتاق این عادت ندارم در بزنم عین این جنگلیا همیشه می رفتم تو الانم از در زدن خوشم نمی اومد بخاطر همین یواش در اتاقشو باز کردم یکم سرک کشیدم دیدم توی زاویه دیدم نیست بخاطر همین در اتاقو بیشتر باز کردم و هم چنان مشغول سرک کشیدن تو اتاق آیناز بودم که یهو با صدای آیناز دو متر پریدم هوا: تو عادت نکردی در بزنی؟ -امم…مم… چیزه… چیز… در زدم کسی جواب نداد آیناز: غلط کردی من از وقتی از اتاقت اومدی بیرون اینجا وایستاده بودم. -عه!!!
آیناز چپ چپ نگام کرد و دستاشو زد به کمرشو گفت: خب حالا فرمایش؟ پریدم بغلشو گفتم: حیف اون چشمای عسلی نیست که چپه چولشون میکنی؟ چپول
میشی امیر حسام طلاقت میده ها باد می… با ضربه ای که زد پشت گردنم دیگه بقیه حرفمو خوردم. یکم نگاش کردم بعد چشمام پر اشک شد و خودمو انداختم تو بغلش: ابجی من خیلی دوست دارم. ببخش منو آینازم با بغضی که تو صداش بود گفت: من بیشتر ته تغاری. ببینمت این کندوی عسل منو خیس از اشکش نکن…