خلاصه کتاب:
.مایکل کانته، میلیونر جذاب و مجردیه که برای برآورده کردن آرزوهای پدر مرحومش باید یه عروس پیدا کنه… کسی که با خانواده سنتیش در ایتالیا همخونی داشته باشه. و باید سریع این کار رو بکنه تا خواهرش بتونه ازدواج کنه. مایکل بدون هیچ قصدی برای وابسته شدن، به مگی رایانِ جذاب و عکاس فعال این پیشنهاد رو می ده: اگه مگی بتونه در طول سفرش به میلان نقش نامزد اونو بازی کنه، مایکل قول می ده که از بهترین دوست مگی یعنی الکسا که حالا ازدواج کرده دور بمونه…
خلاصه کتاب:
ستاره دختر پرورشگاهی که وارد عمارت فرجام فرها میشه تا از پویان پسر فلج فرجام فرها پرستاری کنه، ولی این بین با پیمان پسر شیطونی وارد رابطه میشه و وقتی پویان رابطه ستاره با برادرش رو میبینه از حسادت وقتی یه روز عمارت خالی بود به ستاره دست درازی میکنه و اونجاست که ستاره میفهمه پویان اصلا فلج نیست و حالا بین دو برادر گیر افتاده و…
خلاصه کتاب:
گیتا، دختری شجاع و سخت گیری است که مدتی پدر و مادر پلیسش، درگیر کارهایشان هستند و توجهی به دخترشان ندارند، گیتا ناراحت و دلگیر از این موضوع سعی دارد با کار و شغل و رفتار پدر و مادرش کنار بیاید، و چیزی نگوید، ولی قضیه و ماجرای این موضوع به اینجا ختم نمی شود چرا که پدر و مادرش بعد از چند روز درگیری، عازم ماموریتی پر خطر و پر ریسکی می شوند که برگشتنشان، درصدش بسیار کم است و حال گیتا مانده که نمی داند باید چیکار کند!!! باز هم تنهایی گیتا دامن گیرش می شود و او در تنهایی مرز نگاه بیش و بیشتر تنها می ماند….
خلاصه کتاب:
آرمیتا دختری مغرور و سرسخت که عاشق پسرعمه خشن و مغروش میشه، توسط سمانه دختری پر ادعا و کینه ای که برای انتقام از سرهنگ راد، دختر یکی یدونش رو انتخاب میکنه. ضربه روحی و عاطفی محکمی میخوره و…
خلاصه کتاب:
بزرگترین اشتباهم این بود که عاشق شوهرم شدم. اون قدر اروم اروم چهار دست و پا بهم نزدیک شده که حتی متوجه ی وقوعش نشدم تا رسید. هر بار که من رو می بوسید… هر بار که لمسم می کرد، فکر می کردم همون احساس من رو داره. تا اینکه بهم ثابت کرد اشتباه می کنم…
خلاصه کتاب:
هم اکنون داستان دختری مغرور را می خوانید که برای فرار از خلافکاران به مردی مسیحی و خشنی پناه می برد که شرط مرد برای محافظت از او ازدواجی قرار دادی است، اما آن مرد او را ...
خلاصه کتاب:
سعید به زندان افتاده است و خواهرش سپیده مشغول کار است تا او را آزاد کند. سپیده عاشق بازیگری است در این بین با مردی به نام لهراسب شکیبا آشنا میشود این مرد سپیده را دوست دارد و میخواهد زندگی او را تغییر دهد. این کتاب روایت تلاش آدمها برا زندگی بهتر است. زندگیای که منتظر آن هستند. درد و رنج و خوشبختی را با هم نشان میدهد.
خلاصه کتاب:
چه پارادوکس مضخرفی، من از دور کیک به دست و ناباور شایدم دلشکسته خیره بودم به صحنه رو به روم ولی آدمایی که دورم جمع بودن با شادی دست میزدن و رو به روم مردی بود که کنار ژیلا نشسته بود… مردی که بهم دروغ گفته بود و تمام احساسات من رو به بازی گرفته بود پس اون یه مرد معمولی نبود!
خلاصه کتاب:
اولین باری که دیدمش، پر قدرت بود. با ماهیچه هایی که تهدید درونشون موج میزد… اون خطرناکه، وحشیه، و زیباترین چیزیه که من تاحالا دیدم… پس مثل همیشه پشت عینک و کتابم پنهان شدم، کاری که همیشه انجام میدم. چون منم رازهایی دارم… بعد، تو زندان، توی کلاس نوشتنی که من تدریس می کردم، سروکلش پیدا شد و من و با صداقتش نابود کرد… صداقتش توی اسراری که به من می گفت، پنهان کردم رازهای خودمو سخت تر می کرد…
خلاصه کتاب:
حامی مردی ثروتمند، خشن، قلدر و قدرتمندیه که عاشق خواهر ناتنی خودش، پناه میشه و برای اینکه اونو مال خودش بکنه بهش دست درازی میکنه، پناه قصد داره خودشو از حامی دور کنه و همه چیز رو مخفی کنه، اقدام به ترمیم میکنه ولی به طور اتفاقی متوجه ی باردار شدن ناخواسته اش میشه. وحشت زده دست به سقط میزنه که حامی از وجود بچه اش با خبر میشه و…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ملایر بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.